جدول جو
جدول جو

معنی فریاد کردن - جستجوی لغت در جدول جو

فریاد کردن
(دِ دَ)
فریاد کشیدن. فریاد برآوردن:
ز تیغ تیز تو فریاد کرد دشمن تو
ولیک آنجا سودی نداشت آن فریاد.
مسعودسعد.
جهان را سوخت از فریاد کردن
بزاری دوستان را یاد کردن.
نظامی.
گهی دل را بنفرین یاد کردی
ز دل چون بیدلان فریاد کردی.
نظامی.
بوی بهار آمد بنال ای بلبل شیرین نفس
در پای بندی همچو من فریاد میکن در قفس.
سعدی.
زن بیخرد بر در و بام کوی
همی کردفریاد و می گفت شوی.
سعدی.
گر تضرع کنی وگر فریاد
دزد زر بازپس نخواهد داد.
سعدی
لغت نامه دهخدا
فریاد کردن
بانگ زدن برای یاری خواستن و اجرای عدالت
تصویری از فریاد کردن
تصویر فریاد کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بریان کردن
تصویر بریان کردن
تف دادن، کباب کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بنیاد کردن
تصویر بنیاد کردن
بنا کردن، شالوده ریختن، آغاز کردن، دست به کاری زدن
فرهنگ فارسی عمید
گریانیدن: ور بخواهی و را دو بوسه زنی او بخندد ترا کند گریان. (امیر ابوالمظفر محتاج چغانی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرمان کردن
تصویر فرمان کردن
اجرای فرمان کردن اطاعت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایراد کردن
تصویر ایراد کردن
اعتراض کردن ایراد گرفتن: بر مطالب او ایراد کرد، بیان کردن: (نه هر عبارتی که در نعت او ایراد کند)
فرهنگ لغت هوشیار
راهنمایی کردن راموزی نیوری رهنمونی کردن به راه راست آوردن راه نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بریان کردن
تصویر بریان کردن
تف دادن کباب کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بنیاد کردن
تصویر بنیاد کردن
تاسیس کردن، شالوده ریختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرمان کردن
تصویر فرمان کردن
((~. کَ دَ))
اطاعت کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ایراد کردن
تصویر ایراد کردن
سخنرانی کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فریاد کشیدن
تصویر فریاد کشیدن
Bellow, Squawking
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فرآیند کردن
تصویر فرآیند کردن
Process
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فرآیند کردن
تصویر فرآیند کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از فریاد کشیدن
تصویر فریاد کشیدن
crier, cri
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از فریاد کشیدن
تصویر فریاد کشیدن
brullen, krijend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از فرآیند کردن
تصویر فرآیند کردن
प्रक्रिया करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از فرآیند کردن
تصویر فرآیند کردن
verwerken
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از فرآیند کردن
تصویر فرآیند کردن
processare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از فریاد کشیدن
تصویر فریاد کشیدن
gridare, strillante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از فرآیند کردن
تصویر فرآیند کردن
procesar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از فریاد کشیدن
تصویر فریاد کشیدن
चिल्लाना , चिल्लाने वाला
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از فریاد کشیدن
تصویر فریاد کشیدن
реветь , кричащий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از فریاد کشیدن
تصویر فریاد کشیدن
gritar, graznido
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از فریاد کشیدن
تصویر فریاد کشیدن
ревти , крикуючий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از فرآیند کردن
تصویر فرآیند کردن
обробляти
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از فرآیند کردن
تصویر فرآیند کردن
przetwarzać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از فریاد کشیدن
تصویر فریاد کشیدن
ryczeć, krzyczący
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از فریاد کشیدن
تصویر فریاد کشیدن
brüllen, quäkend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از فرآیند کردن
تصویر فرآیند کردن
bearbeiten
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از فرآیند کردن
تصویر فرآیند کردن
обрабатывать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از فرآیند کردن
تصویر فرآیند کردن
processar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از فریاد کشیدن
تصویر فریاد کشیدن
gritar, grito
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از فریاد کشیدن
تصویر فریاد کشیدن
berteriak
دیکشنری فارسی به اندونزیایی